مقاله
نام محقق:معصومه ملایی
عنوان:الگو گیری زنان در عرصه سیاست از ولایت مداری حضرت زهرا
چکیده:
نوشتار حاضر به بیان مواضع سیاسی و مبارزات حضرت زهرا(سلام الله علیها)در دفاع از ولایت می-پردازد .در این راستا محقق نخست بصیرت سیاسی حضرت زهرا را بررسی می¬نماید،سیاسی بودن بصیرت حضرت در دشمن شناسی و مسئله امامت ،دفاع از امامت و ولایت امام علی (علیه السلام)را ثابت می¬کند و سپس به نمونه¬های عینی در مراحل مختلف مبارزات ایشان اشاره دارد که عبارت اند از: دادخواهی درباره فدک، اعتراض به سکوت دیگران، اعلان عدم مشروعیت خلافت ابوبکر، وصیت سیاسی، مقابله با توطئه ترور شخصیت امام علی(علیه السلام)دفاع از ولایت. پس از آن محقق از خلال بررسی سیره سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به معرفی الگوی برتر برای زنان جامعه امروزی در عرصه سیاست می¬پردازد . هدف محقق از انجام این تحقیق به خاطر کمرنگ شدن نقش زنان در عرصه های مختلف از جمله عرصه سیاست است که محقق سعی دارد با معرفی زندگی سیاسی حضرت زهرا سلام الله علیها در بهبود نقش سیاسی زنان امروز کمک کند. روش این تحقیق به صورت توصیفی – استنتاجی با بهره گیری از ابزار کتابخانه و فیش برداری می-باشد و اطلاعات این تحقیق از میان کتب تاریخی و آیات و روایات جمع آوری شده است. واژگان کلیدی: سیاست، بصیرت، فاطمه زهرا، سقیفه، فدک، انصار، مهاجرین، ولایت و وصیت.
مقدمه:
گرایش به الگو وپیروی از مد نیاز بشری است که در جهت کمال گرایی و تکامل طلبی به صورت فطری در درون انسان ها نهاده شده است. از این رو مشاهده می¬کنیم که نیاز به الگو و الگو دهی به نسل ها ، در آموزه¬های دینی به صورت اشکار مورد توجه قرار گرفته است و قرآن به صراحت ، به معرفی الگوها و حسنه های ((مثبت ))و ((منفی))می¬پردازد ؛و اسوه های ثابت مثبتی را مطرح می¬کند که در تمام عصرها و برای همه نسل ها قابل اتکا و پیروی در عمل هستند. شناخت و معرفت نسبت به الگوهای شایسته ، مانع از هدر رفتن یگانه سرمایه آن ها می¬شود . از این روامام خمینی(رحمت الله علیه)با تأسی به الگوهای عملی دراسلام می¬فرماید:( ما باید سرمشق از این خاندان بگیریم ؛بانوان ما از بانوانشان و مردان ما از مردانشان ،بلکه همه ما از همه آن ها الگوی حضرت زهرا الگوی پیغمبر است).(روح الله موسوی خمینی،1366،ص283) اما رسالت و تکلیف بر شناخت معصومان (علیه السلام) ما را بر آن میدارد که عملکرد آنه را مورد بررسی قرار دهیم. با توجه به اینکه حضرت زهرا(سلام الله علیها)الگوی عملی و عینی برای زنان مسلمان است که میتواند در همه زمینه ها سر مشق نسل امروز و فردا قرار گیرد ،در این مقاله به اختصار به ابعاد سیاسی زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها)و مبارزات ایشان در دفاع از حریم امامت و ولایت می¬پردازد. مبارزه ای که حضرت زهرا در حساس ترین دوران آغاز کرد ،در همان آغازین انحراف جامعه بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)به عنوان مهم ترین و محوری ترین حرکت سیاسی خامعه محسوب می¬شد .
1-بصیرت سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیه):
بصیرت یعنی امام شناسی و دشمن شناسی ،اگر این دو را بشناسیم گمراه نمی¬شویم ،خیلی مواقع اگر دشمن شناسی باشد فرد به امام شناسی می¬رسد ،پس می¬شود اولویت را به امام شناسی داد.
الف:دشمن شناسی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
بی شک دشمن شناسی از محوری ترین مباحث در موضوع دفع تهدیدها و دفاع از یک ملت به شمار می آید چه بسا ملت هایی که در طول تاریخ در اثر غفلت از دشمنان و فقدان آگاهی و بصیرت لازم سیاسی در شناخت توطئه های بیگانگان و اتخاذ مواضع به موقع و صحیح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتی هلاکت بار افتادند . امام علی (علیه السلام)در این باره می¬فرمایند: ((کسی که در مقابل دشمنش به خواب رود حیله های دشمن او را از خواب بیدار می¬کند)) اهمیت و ضرورت مسأله دشمن شناسی تا آن جاست که قرآن در آیات متعددی به آن اشاره کرده است و قرآن به شناساندن دشمنان جبهه حق و عدالت عنایت و اهتمام فراوان دارد تا راهیان طریق حقیقت را از خطرات دام ها و صدمه های جبهه باطل و همه دشمنانی که به نوعی سد راه کمال و رشد انسان ها قرار می¬گیرند نجات دهد. بی تردید از صدر اسلام تا الآن مسلمانان و دین مبین اسلام بیشتر از آنکه از دشمن آشکار ضربه بخورند،توسط دشمنان پنهانی دچار آسیب ،ضعف،اختلاف و دو دستگی شده اند،چون انسان هر لحظه از دشمن آشکار انتظار برخورد و عداوت و دشمنی دارد ولی درباره دشمن پنهان که در لباس دوست جلوه می-کند و در ظاهر خود را هم مسلک و پایبند به ارزش های اسلامی نشان می¬دهد و انسان اصلا توقع حمله از طرف او را ندارد. حضرت زهرا با توجه به بصیرت بالایی که داشت به خوبی دشمنان داخلی و دین اسلام را می¬شناخت و با توجه به اتفاقاتی که در اواخر عمر آن حضرت اتفاق افتاد می¬دانست که ضربه ای است از دشمنان داخلی دین اسلام به اسلام وارد شده است و این دشمنان داخلی هم با همکاری و تبعیت از دشمنان خارجی بود که شروع به اختلاف و نفاق در اسلام کردند و سخنان پیامبر در روز غدیر را زیر پا گذاشتند .همان طور که اشاره کردیم دین اسلام هم دشمنانی دارد که در خارج از دین اسلام اند و دشمنانی هم بودند که در لباس دین اهداف خود را پیش می¬برند:
1-دشمنان خارجی دین اسلام
الف:یونان
یکی از دشمنان خارجی دین اسلام یونانیان بودندکه در قرآن کریم خداوند متعال می¬فرمایند:( وَمِنَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللّهُ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ. و از كسانى كه گفتند ما نصرانى هستيم از] پيمان گرفتيم و بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند و تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم و به زودى خدا آنان را از آنچه مىكرده خبر مىدهد.)(مائده،14) در این آیعه خداوند متعال به پیمان شکنی نصاری اشاره کرده است ،چرا که آن ها با خدا پیمان بسته بودند که از حقیقت توحید منحرف نشوند ،دستورات الهی را به دست فراموشی نسپارند و نشانه های آخرین پیامبر را کتمان نکنند، ولی آن ها نیز به سرنوشت پلید یهود گرفتار شدند. (ناصر مکارم شیرازی،1382،جلد4،ص404) یونانیان وعده آمدن پیامبر به آن ها داده شده بود ولی بعد از این که پیامبر اعظم ظهور کرد آن ها نشانه های آخرین پیامبر را کتمان کردند و سرگذشت این پیامبر بزرگ را به هزار گونه افسانه دروغین و خرافات و بدعت ها آلوده اند.(ناصر مکارم شیرازی ج2،ص574) چنان که خداوند متعال می¬فرماید: (ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ .اينهاست كه ما آن را از آيات و قرآن حكمتآميز بر تو مىخوانيم )(آل عمران،58) که به صورت آیات قرآن بر تو نازل گردیده و خالی از هرگونه باطل و خرافه است ولی آن ها این نشانه ها را نادیده گرفته اند. سر چشمه اختلاف آن ها با اسلام به خاطر بغض و ظلم و انحراف از حق و اعمال نظر های شخصی است .خداوند به این بحث و جدل ها اشاره می¬کند: فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَاد. پس اگر با تو به محاجه برخاستند بگو من خود را تسليم خدا نمودهام و هر كه مرا پيروى كرده [نيز خود را تسليم خدا نموده است] و به كسانى كه اهل كتابند و به مشركان بگو آيا اسلام آوردهايد پس اگر اسلام آوردند قطعا هدايتيافتهاند و اگر روى برتافتند فقط رساندن پيام بر عهده توست و خداوند به [امور] بندگان بيناست)(آل عمران،20) طبیعی است که طرفداران هر آیینی در مقام دفاع از عقیده خود بر می آیند و خود را حق یه جانب معرفی میکنند که منظور از تسلیم در این آیه زبانی و ادعائی نیست بلکه تسلیم حقیقی و عملی در برابرحق است . اگر آن ها در برابر سخنان حقیقی سر فرود می آوردند با توجه به اینکه دعوت تو آشکارو آمیخته با منطق و دلیل روشن است مسلما ایمان می آورند و اگر ایمان نیاورند تسلیم حق نیستند و فقط ادعا میکنند.(ناصر مکارم شیرازی ،ج2،ص476)
ب:یهود
علت نامگذاری قوم یهود به این نام به خاطر همین سخنی است که با خدا داشتند و در واقع این نام یک نوع مدح و ستایش از ان ها بوده و زنده کننده خاطره بازگشت آن ها به طرف خدا ،سپس معنی اصلی فراموش شده و به عنوان نامی روی این قوم و ملت باقی مانده است.(ناصر مکارم شیراز،ج6،ص1463) همچنین گفته اند نام گذاری این گروه به یهود به خاطر بازگشت آن ها از دین اسلام و آیین حضرت موسی است.(مصطفی صادقی،1382،ص31) و به یهودیان بنی اسرائیل میگویند و علت نام گذاری آن ها به این نام به این خاطر است که اسرائیل همان یعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهیم است.(ناصر مکارم شیرازی،ج1،ص205) قوم یهود تلاش های بسیاری انجام میدادند تا از روی آوردن مردم به دین اسلام جلوگیری کنند که از برنامه های تبلیغی و دشمنی قوم یهود این بود که بین مسلمانان تفرقه افکنی میکردند و تحریفاتی نسبت به کلام خدا انجام داده و پیش گویی های تورات و انبیای الهی درباره رسول خاتم را به گونه ای که خواسته اند تغییر داده اند ،یکی از حرکات تبلیغی یهود برای بازداشتن مردم ایجاد شک در بین مسلمانان است.( مصطفی صادقی،ص102) خداوند متعال به این مطلب اشاره میکند: (وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِيَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. و جماعتى از اهل كتاب گفتند در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد ايمان بياوريد و در پايان [روز] انكار كنيد شايد آنان برگردند)(آل عمران،72) و همچنین آنان به تمسخر پیامبر اکرم در بین مردم میپرداختند دشمنان اسلام مخصوصا یهود برای دور ساختن تازه مسلمانان از اسلام،از هیچ گونه کوششی فروگذار نبودند و همچنین در یاران مخصوص پیامبر چنین طمعی داشتند که بتوانند آن ها را از اسلام بازگردانند و بی شک اگر میتوانستند در یک یا چند نفر از یاران از یاران نزدیک آن حضرت نفوذ کنند ضربه بزرگی بر اسلام وارد می شد و زمینه برای تزلزل دیگران نیز فراهم میگشت.(ناصر مکارم شیرازی ،ج2،ص610) که خداوند متعال به این مسئله اشاره کرده : (وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُون گروهی از اهل کتاب دوست دارند که شما را گمراه نمایند ، حال آنکه گمراه نمی کنند مگر خودشان را و نمی فهمند ( زیرا وبال این دوستی قلبی یا عملی دامن خودشان را می گیرد)(آل عمران،69). آن ها با القاء شبهات و نسبت دادن خلاف ها به اسلام و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)روح بدبینی را در روح خود پرورش میدادند و چون کسی که در صدد عیب جویی و خرده گیری است ،نقطه های قوت را نمی بیند و گاه بر اثر تعصب و لجاجت نقاط نورانی و قوت در نظرش تاریک و منفی جلوه می کند و به همین خاطر روز به روز بیشتر از حق فاصله میگیرد.(ناصر مکارم شیرازی،ج2،ص610) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)بعد از اینکه قبله را از بیت المقدس به طرف کعبه به خاطر اعتراضات یهود تغییر داد گروهی از مسلمانان و مشرکان بر اثر وسوسه یهود ،تقاضاهای بی مورد و نابجایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)کردند و با اینکه پیامبر به اندازه کافی دلیل و معجزه در اختیارشان قرار داده بود ، هریک از راه می رسید پیشنهاد خارق عادت جدیدی می کرد و همچنین گاهی تقاضاهای نامعقولی همچون دیدن خدا با چشم و یا ساختن بت میکردند.(ناصر مکارم شیرازی ،ج1،ص369) این دشمنی قوم یهود ادامه داشت و نقش بسزایی در غصب خلافت امام علی (علیه السلام)داشتند.
1-دشمنان داخلی دین اسلام
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)اندکی قبل از وفاتشان با صدایی بلند که حتی کسانی که خارج از مسجد هم نشسته بودند شنیدند فرمود: ((ای مردم آتش فتنه شعله ور شده و فتنه همچون پاره های شب تاریک رو آورده اند ،سوگند به خدا که شما نمی توانید بر ضرر من به چیزی چنگ بزنید،زیرا من حلال ندانستم چیزی را جز آنچه قرآن را حلال دانسته بود و حرام نکردم چیزی را جز آنچه قرآن حرام کرده بود ))(هادی عامری،1383،ص60) و امام علی (علیه السلام)در کتاب نهج البلاغه خطبه 50 می فرماید: همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها ،هوا پرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است: (اِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَ اَحْكامٌ تُبْتَدَعُ، ابتداى ظهور فتنه ها هواهايى است كه پيروى مى شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى كند،).(محمد دشتی،1379،ص123) اهل بیت عصمت و طهارت از جایگاه ویژه ای در اسلام برخوردار بودند که در قرآن و روایات نبوی سفارشات فراوانی در حق آن ها شده بود .آنان کسانی هستند که در صورت اقتدای امت اسلامی بع از رسول خدا به ایشان قطعا از گمراهی نجات یافته و به سعادت ابدی رهنمون می شدند ؛ولی بعد از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله)تا کنون مشاهده میکنیم که مردم از اهل بیت دور بوده و از برکات معنوب آنان بی بهره اند.(علی اصغر رضوانی،1387 ،ص29) بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)با رفتن ابوبکر و عمر از خانه رسول خدا برای انصار روشن شد که آن ها میخواهند در برابر سخنان و آشکار رسول خدا در مورد جانشینی امام علی (علیه السلام)خود را به فراموشی بزنند و خلافت را با زور در اختیار خودشان بگیرند و امام علی (علیه السلام)را کنار بزنند.(هادی عامری،ص72) در همین وقت جنازه پیامبر بر روی زمین مانده و اهل بیتش ،امام علی (علیه السلام)و بعضی از یارانش در کنار جنازه پیامبر مشغول انجام تدفین بودند.(محمد حسن موسوی کاشانی،1373 ،ص36) در همین موقع بود که انصار در سقیفه بنی ساعده گرد آمده بودند و میخواستند با سعد ابن عباده بیعت کنند که ابوبکر و عمر هم خود را به آن ها رساندند.(علی دوانی،1389،ص35) و برای انصار روشن شده بود که ابوبکر و عمر میخواهند در برابر سخنان فراوان و آشکار رسول خدا در مورد جانشینی امام علی (علیه السلام)خود را به فراموشی بزنند و خلافت را با زور در اختیار خودشان بگیرند و امام علی (علیه السلام)را کنار بزنند.(هادی عامری،ص72) در سقیفه بعد از مقداری درگیری لفظی رأی را به نفع ابوبکر پیش ببرند و با ابوبکر به عنوان جانشین پیامبر بیعت کردند و آن ها گفتند ما قریشیم و پیامبر از نزدیکان ما است و عرب به کسی که از قریش و از نزدیکان پیامبر اکرم نباشد راضی نخواهند شدو به همین خاطر انصار تسلیم شدند.(محمد حسن موسوی کاشانی،ص38) تردیدی نباید کرد که در سقیفه ، بعد از کنار گذاشتن بیعت با امام علی (علیه السلام)رقابت قبیله ای آغاز شدابوبکر عاقبت با استناد به برتری قبیله ای که قریش داشت ،علی رغم محدودیت نفوذ آنان در مدینه آن روز و البته با عنادهای داخلی انصار،قریش به خلافت رسید.(رسول جعفریان،1392،ص22) این در حالی بود که پیامبر جانشین خود را در طول 23سال بعثت خصوصا روز عید غدیر معین کرده بود.(علی اصغر رضوانی،1387 ،ص20) و از اینجا بود که دشمنان داخلی دین اسلام آشکارا شروع به کار کرده و فتنه ها بین مسلمانان را شروع کردندو اهل بیت پیغمبر را از خلافت دور کردند ،در واقع خلافت حقی بود که از طرف خداوند برای اهل بیت پیغمبر تعیین شده بود و مسلمانان در آن روز به عنوان اعتراض به بیعت مردم با ابی بکر گفت:ای مردم با پیرمردی بیعت کردید و از اهل بیعت پیغمبر خطا رفتید ، اگر خلافت را در آن ها قرار میدادید احدی اختلاف نمی کرد و زندگی پر نعمت و آبرومندانه را داشتید.(محمد حسن موسوی کاشانی،ص38) حضرت زهرا(سلام الله علیها)اشاره کرده که این غصب ولایت از جهت کینه توزی هایی است که از جنگ بدر به جا مانده است و انتقام جویی هایی که از جنگ احد است و دردل های منافقان پنهان بوده و روزی که حکومت را غصب کردند،تمام آن کینه ها و حسادت ها را بر ما فرو ریختند که این اشاره ای است به وجود دشمنان داخلی که در لباس دوست کار میکردند و بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه)با وجود حضور بسیاری از صحابه به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)اعم از مهاجر و انصار بصیرت حضرت زهرا در شناخت دشمن و مقابله با آن بی نظیر و عبرت آموز است.
ب:امام شناسی حضرت زهرا
شناخت امام و امامت از مهمترین مسائلی است که در قرآن و منابع روایی بدان اشاره شده است. قرآن کریم مقام امامت را بالاتر از نبوت دانسته؛ خداوند متعال فرمود: که به حضرت ابراهیم( علیه السلام) بعد از مقام نبوت به عنوان ترفیع درجه، مقام امامت عطا میشود (بقره،124) و به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در قرآن ابلاغ میشود: که اگر امام بعد از خود را به جامعه معرفی نکند، انجام رسالت بیست و سه سالهاش هدر رفته است (مائده،67) و آن روز که امام بعد از خود را معرفی کرد، دین اسلام کامل گشت و نعمتها به حد نهایی رسید و خداوند متعال با مهر تأیید ابدی و نهایی مکتب اسلام را امضا کرد. (سوره مائده ،آیه 5) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن روزی که در «یوم الدار» بعثت خویش را علنی کرد، اولین دغدغهای که داشت، تعیین امامت بعد از خود بود و در طول عمر رسالت خویش، بارها بر این مسئله پای فشرد و آخرین و جامعترین سخن خویش را در این باب در «غدیر خم» بیان کرد. یکی از جملاتی که در باب امامت از آن حضرت رسیده، جملة «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِف اِمَامَ زَمَانِهِ…» است. آنچه پیش رو دارید، در گام اول بررسی این حدیث در منابع شیعه و اهل سنت است و در گام بعدی، این مسأله را مورد بررسی قرار میدهیم که فاطمه زهرا علیهاالسلام که بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با فاصله کمی از دنیا رفت و به شهادت رسید، چه کسی را به عنوان امام خویش معرفی کرد؟ حدیثی که بدان اشاره شد، در منابع شیعه از طرق مختلف و با بیانهای گوناگونی از طریق شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهالسلام نقل شده است که به نمونههایی اشاره میشود. 1. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در بیان معروف خود فرمود : مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِف اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةَ الجَاهِلِیةً؛ هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. (محمدصدوق،1385،ص409) در بیان دیگر به عنوان ذکر مصداق فرمود : مَنْ اَنْكَرَ القَائِمَ مِنْ وُلْدِی فِی زَمَانِ غَیبَتِهِ مَاتَ مِیتَةَ الجَاهِلِیةً؛ هر کس قائم از اولاد من را در دوران غیبتش انکار کند، به مرگ جاهلیت مرده است.(محمد باقر مجلسی،1378،ص20) 1. امام حسن علیهالسلام از آن حضرت فقط در یک مورد شبیه همان چیزی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده، روایت شده است. (کامل سلمان،1386،ص85) 3. امام حسین علیهالسلام وقتی از حضرت حسین ابن علی علیهالسلام درباره معرفت خداوند سؤال شد، حضرت فرمود : مَعْرِفَةُ اَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ اِمَامَهُم الَّذی یجِب عَلَیهِم طَاعَته؛ شناخت اهل تمام زمانها امامشان را که اطاعت او بر آنها واجب است.(محمد محمدی ری شهری،1388 ،ص33) زهرا علیهاالسلام که پاره تن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و صدیقه مطهره است، نمیتواند نسبت به مسائل مهم اعتقادی خویش بی خبر و بی تفاوت باشد. او لحظهای که پا به عرصه خاکی گذاشت، لب به سخن گشود و فرمود: «اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلَهَ الَّا الله وَ اَنَّ اَبِی رَسُولُ الله سَیدُ الاَنْبِیاءِ وَ اَنَّ بَعْلِی سَیدُ الاَوْصِیاء وَ وُلْدِی سَادَهُ الاَسْبَاط؛ شهادت میدهم که معبودی جز خدا نیست و به راستی پدرم رسول خدا، بزرگ پیامبران، و شوهرم بزرگ اوصیاء است و فرزندانم سادات و بزرگان امت هستند.(محمد باقر مجلسی،ج43،ص3) حضرت زهرا(سلام الله علیها) نه تنها امامت علی(علیه السلام) را شناخت و آن را ابراز کرد؛ بلکه در اوج غصه های خود که رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود، غصهٔ اصلی اش این بود که خلافت علی(علیه السلام) غصب شده است. حضرت زهرا(سلام الله علیها) چون امام خویش را شناخته بود و بصیرت بالایی در این مسئله داشت با غاصبین خلافت بیعت نکرد.
2-مبارزات سیاسی حضرت زهرا در مقابل دشمن
الف:دادخواهی درباره فدک
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)در دوران حیات خود ،فدک را بخشیده بود و این مطلب در کتاب های شیعه و سنی دیده میشود کا ابو سعید خدری که از اهل سنت بوده در این باره گفته: وقتی آیه (و آت ذالقربی حقه)نازل شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله)فاطمه (سلام الله علیها را فرا خواند و فدک را به وی بخشید .(علی حسین میلانی،1368،ص76) ولی بعد از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله)که ابوبکر به خلافت رسید و کار وی سر و سامان یافت یکی از یارانش را به فدک فرستاد تا وکیل حضرت فاطمه(سلام الله علیها)را از آن بیرون کند .(منذر حکیم،1391 ،ص116) و بعد از اینکه ابوبکر فدک را غصب کرد اولین اقدامی که حضرت زهرا (سلام الله علیها)انجام داد آن بود که سند فدک را برداشت و نزد ابوبکر رفت و به او نشان داد که سند هنگام بخشیدن آن از طرف پیامبر به حضرت فاطمه به امر پیامبر و به دست خط امام علی (علیه السلام)به شهادت آن حضرت و ام یمین تنظیم شده بود و متن آن به عنوان اعطایی پیامبر به دخترش فاطمه (سلام الله علیها)بود.(محمد باقر انصاری،1391، ص27) بعد از اینکه سند را به ابوبکر نشان داد و از آنجا رفت دوباره یکی از یاران خود را نزد ابوبکر فرستاد و به او فرمود :از ابوبکر بپرس تو از رسول خدا ارث میبری یا خانواده اش؟ ابوبکر در پاسخ گفت البته خانواده او .حضرت فاطمه (س)فرمود بنابر این سهمیه ارث رسول خدا چه میشود؟ابوبکر گفت :مناز رسول خدا شنیدم که میفرمود خداوند تا رسولش زنده بود اموالی را در اختیار او قرار داد و پس از رحلت ویآن را برای جانشین پس از او مقدر داشت اکنون که من پس از او به خلافت رسیدم آن را به مسلمانان بر خواهم گرداند.(منذر حکیم،ص117) حضرت فاطمه فرمودند :آیا شما عمرا کتاب خدا را ترک کرده اید و پشت سر انداخته اید ؟یا آیات قرآن را میدانسته اید آن وقت این حدیث را جعل کرده اید ؟یا هم اصلا به آیات قران توجه نداشته اید و این کار را انجام داده اید .(احمد رحمانی همدانی،1391،ص118) وقتی خداوند در قرآن تصریح دارد که سلیمان از داوود ارث میبرد چگونه ممکن است پیامبر (ص)حدیثی بر خلاف قرآن بگوید.(همان،ص119) وآن حضرت اشاره کرد که آیه ارث که در قرآن آمده به صورت کلی است و کسی از آن استثنا نشده است . میدانیم که صاحب حق بودن حضرت زهرا بسیار روشن بوده است و هیچ یک از افراد جامعه اسلامی یا حدأقل هیچ یک از علما و اصحاب در امور فدک شکی به خود راه نداده اند و حضرت از آن غاصبین حق خود را دادخواهی میکرد.(مریم امانی،1391 ،20ص) حضرت فاطمه برای پس گرفتن اموال خود از سه طریق استفاده کرد: 1-برای ابوبکر پیغام فرستاد 2-خودش برای دعوی در جمع کوچک،اقدام کرد. 3-حضرت در مسجد دادگاهی علنی برگزار نمود.(سید محمد واحدی،1379،ص32) منازعه فدک و اقداماتی که حضرت زهرا برای مطالبه فدک انجام داد قیامی علیه اساس حکومتی است و فریاد آسمان گیری که فاطمه (س)خواست به وسیله ان سنگ گچی را که در تاریخ بعد از ماجرای سقیفه بر آن بنا شد در هم فرو شکند.(سید محمد باقر صدر،1360 ،76) برای اثبات این معنی کافی است به خطبه ای که حضرت زهرا (س)در مسجد پیامبر رویاروی خلیفه ،در حضور جمعیت انبوهی از مهاجر و انصار ایراد فرمود نگاهی بیفکنید ، در این خطبه،بیشتر سخن در مدح امام علی (ع)ستایش موضع گیری های اسلامی و جاودانه او است ،و اثبات حق اهل بیت رسول خدا (ص)آنجا که میگوید آن ها وسیله رسیدن انسان ها به خداوند و خالصان و پاکان اویند و گواهان غیب الهی و میراث بران خلافت و حکومت پیامبرانند.(محمد باقر انصاری،ص8) البته در مسئله فدک فقط مسئله مالی مطرح نبود و اهداف اصلی غصب فدک : 1-پیشگیری از خلافت خاندان وحی و حکومتی که اهل بیت(ع)رهبر ان باشند. 2-استحکام حکومتی که ارتباط با خدا ندارد و نلامی از خاندان وحی در آن نیست.(محمد باقر انصاری ،1391،ص84) حرکت حضرت زهرا در بیان خطبه و اقدام امام علی (ع)در مقابل غصب فدک نکته هایی را روشن مینماید که اگر فدک و جریان غصب فدک نبود شاید هیچ گاه برای اهل تاریخ روشن نمیگشت .فدک در رسوایی اهل سقیفه همان نقشی را ایفا نمود که سجده در رسوایی ابلیس ایفا نمود ،اگر عدم فرمانبرداری ابلیس به واسطه عمل متکبرانه او نبود ماهیت ابلیسی او برای بهشتیان معلوم نمیگردید ، و همچنین اگر فدک نبود ماهیت پلید دشمنان اهل بیت برای موالیان و دوست داران آن رسول به آن شکلی که بعدا مشخص شد معلوم نمیگردید .(حسین غیب غلامی،1380،41)
ب: اعتراض به سکوت دیگران
بعد از اینکه غاصبین حق امام علی (ع)را غصب کردند انصار،بزرگان و رجال مدینه در برابر کار آن ها سکوت کردند و حضرت فاطمه (س)وقتی سکوت آن ها را در برابر غصب حق را مشاهده کرد کمر بسته و نخستین قدم را در راه مبارزه با غاصبین برداشت و دست حسن و حسین را گرفته و شبانه به در خانه آن ها رفته و آنان را به یاری دعوت کرد و سفارشات و وصیت های پیغمبر اکرم(ص) را به آنان گوشزد نمود.(حسین ذاکری خطیب ،1379،ص67) حضرت فاطمه به در خانه آن ها رفت و حق خود را یاد آور شد و آنان را به یاری فرا خواند ،اما تنها 44 مرد به حضرت پاسخ مثبت دادند،حضرت به آنان فرمان داد که صبح فردا با سر های تراشیده و سلاح برای بیعت تا پای جان حاضر شوند ،صبح روز بعد تنها سلمان ،ابوذر ،مقداد و زبیر ابن عوام حاضر شدند و پاسخی که انصار در برابر کمتر خواستن حضرت زهرا (س)دادند این بود که :ای دختر رسول خدا :بیعت ما با ابوبکر گذشت،اگر همسر و پسر عمویت از ابوبکر پیشه میگرفتند با او بیعت میکردیم.(علی اصغر رضوانی،1387،ص39) حضرت زهرا فرمودند (من هرگز روزی همانند امروز ندیدم که امت اسلامی زشت ترین صحنه ها را پدید آوردند ،جنازه رسول خدا را در برابر ما واگذاشتند و خود سرانه و مستبدانه دیگران را به جای ما نشاندند). پس از حمایت دنیا پرستان و سکوت و بی تفاوتی خود پرستان ترسو و ایجاد انحراف و سیر ارتجاعی در امت اسلامی ، حضرت زهرا (س)به سرزنش خیانت کاران پرداخته و وجدان های خفته آن ها را شلاق ملامت بیدار کرد.(محمد دشتی ،1382،209)
پ:اعلان عدم مشروعیت خلافت ابوبکر
حضرت زهرا(س)با مخالفت های همه جانبه ی خویش با خلفا،مخصوصا بامقاومت حیرت انگیزشدراصرارابوبکروعمربرای بیعت گرفتن ازامام علی(ع)به همهگان اعلان کردکه خلافت ابوبکرغیرمشروع است.جناح سقیفه بعداز بیعت گرفتن ازبرخی از اصحاب عمربه ابوبکرگفت:کسی راپیش علی بفرست تابا مابیعت کندکه ازطرف او درامان باشیم.پس ابوبکرکسیرا پیش امام علی (ع)فرستاد وگفت به خلیفه رسول الله جواب بده پس حرف آنهارابه امام عای (ع)گفت امام علی فرمودند:سبحان الله!خیلی سریع به پیامبر(ص)دروغ بستیدوکسانی که اطراف او هستند می دانندکه رسول خدامن رابه جانشین خوددعوت کرده نه دیگری راسپس آن کسی که سخنان امام علی (ع)راشنیده بودبه آنان خبرداد.(مهدی صباغی،1393، ص97) آنها می دانندکه امام علی (ع)به خاطر حفظ اسلام وجلوگیری از تفرقه واختلاف به جنگ متوسل نخواهد شد.برای آنهابیعت امام علی(ع)اهمیت بسزایی داشت چرا که تاخیرامام علی دربیعت بیانگرآنم بود که خلافت ابوبکرازدیدگاه شخصیت برگزیده پیامبروحضرت زهراموردقبول نمی باشدوباعث تزلزل حکومت ابوبکرمی شد.بعدازماجرای زشت تهاجم به خانه ی امام علی(ع)وجسارتهای فراوان درون مسجد،وغصب فدک وبی اثرماندن گواهی شاهدان ومباحث استدلالی حضرت زهرا(س)وتداوم سیاستهای کودتای سران سقیفه درمبارزه ی منفی به آنان خطاب به ابوبکر فرمود:سوگندبه خداازاین پس هرگزباتو سخن نخواهم گفت،سوگندبه خدا شکایت تورا پیش خداوند خواهم نمودودر هر نمازتورا نفرین خواهم نمود.(محمد دشتی،1382،ص148) هرلحظه امکان داشت که به ابوبکر به کوچک ترین سخنی امام علی(ع)رابه شهادت برساند ولی حضور حضرت زهرا یکی از علل پرهیز ازقتل امام علی(ع)بود.می گویندعمرازابوبکرخواست به زورازامام علی بیعت بگیرد ولی ابوبکر گفت تازمانی که فاطمه درکناراواست نمی توانیم اورا به کاری مجبور کنیم.حضرت زهرادر مساجدودر بین مردم شروع به سخرانیهای مختلف کرد که صدیقه طاهربا خطبه های آتشین خوداعتبار خلافت ابوبکررا زیر سؤال برد،بلکه به حضور فعال خود درخط مقدم مبارزه هم چون سیر محکمی از جان امام علی محافظت کردوفضای مناسبی فراهم نمودتا بنی هاشم بیعت را به تاخیر اندازد.حضرت زهرا در سخنرانی های خود می فرمودکه!به این کاروامندگان وعقب افتادگان را به پیشروان مقدم داشتند وناتوان به نیرومندان برگزیدندودفاع عزت را به خاک ذلت سایئدند!آنانی که کار خودراشاهکار می پندارند بدانندکه سخت مفسدندولی خود نمی دانند،آیا مردی که رامی شناسند ودیگران را راهنمایی مکنندبرای زمامدار سزاوارتراست یا کسی که پیدا نمی کنند :مگراینکه راهنمائیشان کنند(محمد حسن موسوی کاشانی، ص50) حضرت زهرا(س)بااین سخنان کوبنده خوددر بین مردم ومساجدعدم مشروعیت ابوبکررا اعلان می کرد.
ج:وصیت سیاسی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
تاکتیک کوبندة دیگری که حضرت زهرا(س) اتخاذ کردندوضربه ی سنگینی به حکومت وقت وارد آورد ،وصیت نامه ی سیاسی آن حضرت است ؛وصیت نامه ای که برای بیدار ساختن افکار خفته وتوجه افکار عمومی و عدم بهره برداری حاکمان سیاسی وقت از مراسم سوگواری ودفن آن حضرت نگاشته شد.(محمدابن اسماعیل بخاری،1388،ص139) حضرت زهرا در وصیت نامة سیاسی خود تأکید می کند که حضرت علی(علیه اسلام)ولی بر حق ،باید به آن عمل کند ،چنان که تا آن روز سیاست مداری چنین آگاهانه ومدبرانه وبا آن ظرافت های سیاسی ،عمل نکرده بود،بلکه شیوه ای تازه بود که از طرف سیاستمداری حرفه ای به خاطر دفاع از حریم ولایت و تحقیر موقعیت سیاسی خلیفة وقت اتخاذ شده بود .حضرت زهرا(س) وصیت کرده که احدی از کسانی که به اوستم کرده اند در تشییع جنازه اش حاضر نشوند وشبانه اورا دفن کنند در حقیقت با این وصیت نامه ،حربة سیاسی از دست حاکمان وقت گرفته شد .آنها می خواستند در مرگ او را دفن کنند.(محمد باقر مجلسی،ص209) آن حضرت با مرثیه سرایی واشک وماتم وارادت به آن حضرت وتأسف از رحلت او ،مخالفت ها و مبارزات حضرت زهرا (س) را در دفاع از حریم ولایت تحت الشعاع قرار دهند وخلافت غاصبانة خود را در اذهان جامعه برحق جلوه گر سازند .اما دفن شبانة آن حضرت ونامشخص بودن مکان دفن ایشان این سؤال را در میان امت اسلامی ایجاد کرد که چرا دخت گرامی پیامبر ویگانه گوهر گران قدر او چنین وصیتی کرده است؟چرا حضرت زهرا(س)بر سر قبر می رفت وآنجا گریه می کرد.(عباس قمی،1369،ص70) با عمل به وصیت آن حضرت توسط امام علی (ع)اذهان جامعه دچار شک و تردید شد وتا حد زیادی مشروعیت خلیفة وقت زیر سؤال رفت ومظلومیت آن حضرت بیش تر نمایان گردید واینکه چرا حضرت زهرا (س)با تمام تاب و توان ،با شیوه های گوناگون تلاش کرد تا مسیر انحرافی امت را روشن سازد ؟چرا امام بر حق امام علی(ع)کنار گذاشته اند وکج راهه ای را انتخاب کرده اند که خلاف حق و حقیقت است ،در حالی که امام علی(ع) برحق است.
ح:مقابله با توطئه ترور شخصیت امام علی (علیه السلام)
مخالفان امیر مؤمنان پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، آن بزرگوار را به شدت تحت سانسور تبلیغاتی قرار دادند، به طوری که در جریان سقیفه، هیچیک از سران مهاجر نامی از علی علیه السلام به عنوان فرد لایق خلافت به میان نیاورد، اصحاب سابقه دار و متنفذ به کلی خدمات و ایثارگری های علی علیه السلام را مسکوت گذاشتند، حتی با آن بزرگوار در مورد خلافت مشورت نکردند و به دور از چشم علی علیه السلام ابوبکر را به خلافت برگزیده و برای او بیعت گرفتند . علی علیه السلام به خاطر محذوراتی - که برخی از آن ها در قسمت پیشین بیان شد نمی توانست از حقوق خود دفاع کند . در چنین شرائطی حضرت زهراء علیها السلام - با توجه به شناخت دقیقش از توطئه حذف علی علیه السلام از خاطره ها، و پیامدهای ناگوار آن - معرفی شخصیت والا و ممتاز علی علیه السلام را سرلوحه اهداف مبارزاتی خود قرار داد . آن بانوی بزرگوار در شرائطی که هیچکس جرات نمی کرد از علی علیه السلام سخنی به میان آورد، سوابق درخشان امیر مؤمنان را در خطبه های خود مطرح کرده و چهره ممتاز آن حضرت را به تازه مسلمانان معرفی نمود . گاه از مجاهدت های علی علیه السلام در لحظه های سرنوشت ساز جنگ های صدر اسلام یاد می کرد و رشادت ها و جانبازی ها و دلاوری های مولی را به خاطر مردم می آورد و می فرمود: « هرگاه آتش جنگ را برافروختند خدا آن را خاموش کرد یا هرگاه شاخ شیطان سر برآورد یا اژدهایی از مشرکین دهان باز کرد، [رسول خدا صلی الله علیه و آله] برادرش [علی بن ابی طالب علیه السلام] را در کام [اژدها و شعله فتنه ها] افکند، و [علی علیه السلام] هم باز نمی گشت مگر آن که گردن سرکشان را پایمال شجاعت خود سازد و آتش آنان را با [آب] شمشیرش خاموش کند .» و گاه از شان و منزلت علی علیه السلام در پیشگاه الهی و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله سخن به میان می آورد و بدین وسیله با صدای بلند و فریاد رسا اعلان می داشت که آن که او را خانه نشین کرده اند پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله بیشترین حق را در اعلان کلمة الله و احیای حاکمیت اسلام داشته است، به طوری که هرگاه اسلام به خطر می افتاد، نبی اکرم صلی الله علیه و آله به کمک او اسلام را از خطر میرهاند . زهرای مرضیه علیها السلام حکومت علی علیه السلام را همان حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و استمرار نبوت و رسالت می دانست . خانه امیرالمؤمنین را مهبط وحی و شخصیت آن حضرت را شخصیتی دانا به امور دنیا وآخرت معرفی می نمود و کنار زدن آن بزرگوار را خسارتی بزرگ و روشن می شمرد . یکی دیگر از اقدام های روشنگرانه آن حضرت، افشای ماهیت جریان براندازی و بیان ریشه های سیاست ستیز با علی علیه السلام بود . آن حضرت معتقد بود کسانی که علی علیه السلام را از صحنه بیرون کرده اند، از شدت عمل او در برابر مخالفان دین و قاطعیتش در مقابل دشمنان اسلام و زیاده خواهان و افزون طلبان بیم دارند، آنان می دانند علی علیه السلام در اجرای عدالت ذره ای کوتاهی نخواهد کرد و در راه تحقق احکام الهی از مرگ نمی هراسد، از این رو او را کنار زدند تا به آسانی به اهداف شخصی و خواسته های نفسانی شان دست یابند . دختر پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: « به چه دلیلی از ابوالحسن انتقام گرفته اند؟ به خدا قسم! به خاطر سختی شمشیرش و بی باکی نسبت به مردنش و شدت تاختنش [بر آنان] و مجازات [کردن با] آسیب زدنش در جنگ، و خشم کردن او در راه خدا، از او انتقام گرفتند .» شاید آن روزها بسیاری از اصحاب و تابعین و کسانی که تازه مسلمان شده بودند نمی توانستند باور کنند دست هایی که علی علیه السلام را کنار زده اند از سر هواپرستی چنین ظلمی را مرتکب شده باشند ; چون آن ها نیز ظاهرا سال ها در رکاب نبی اکرم صلی الله علیه و آله شمشیر زده و به اسلام گرویده بودند، به علاوه برخی از آن ها جزء دانشمندان جامعه به حساب می آمده اند، لذا کسی جرات نمی کرد به آنان گمان بد برده و آن ها را به بی دینی و خیانت متهم نماید . مردم دو دسته بودند: یک دسته از ریشه دشمنی و مخالفت با علی علیه السلام خبر نداشتند و دسته دیگر شهامت بیان حقایق را نداشتند، ولی حضرت زهراء علیها السلام با کمال شجاعت ماهیت کینه توزانه آنان را افشا کرد و ریشه های فاسد عداوت با مولی را برملا ساخت . حضرت فاطمه علیها السلام با این حرکت خود تحلیل وقایع پیچیده سقیفه را آسان کرد و رمز و راز غربت و مظلومیت علی علیه السلام را گشود .
د:دفاع ازولایت
پس ازرحلت رسول اکرم(صلی الله علیه واله)که مسئله سقیفه وخلیفه تراشی واقع شد حضرت فاطمه به عنوان اولین مدافع حریم امامت کمر بسته ونخستین قدم رادر راه مبارزه باغاصبین برداشت که از حضرت زهرا درهمان زمان سؤال شدآیا پیامبرقبلاازوفات به امامت امام علی(علیه السلام)تصریح کرده است. فاطمه(سلام الله علیها)فرمود:«واعجباه انیستم یوم غدیرخم»عجباآیاروزعیدغدیرخم را فراموش کرده اید(علی قمی رازی،1360،صحفه198) ام سلمه می گویدبعدازرحلت پیامبراکرم(ص) به دیدن حضرت فاطمه(س)آمدم وحال آن حضرت راپرسیدم،حضرت در جواب فرمود: درحالی هستم میان اندوه وغم بسیار،فقدان پیامبر،ظلمی که نسبت به وصی اوانجام شده،به خداسوگند پرده حرمتش رادریدند،مقام امامت ورهبریش رابرخلاف تنزیل کتاب خداتأویلی که پیغمبرازآن فرمودازدستشربوده وازاوگرفتند وانگیزه ای نداشتند جزکینه هایی که از جنگ بدراز اوداشتند(علیرضا خاکپور ،1385،68) حضرت زهرادرسخنان پرسوزوسرشاراز حکمت وبلاغت دیگر خودخطاب به زنانی که درروزهای آخرزندگی به عیادتش آمده بودندفرمود: (وما نقمو ابوالحسن؟نقمواوالله منه نکیدسعیه وشده وطئه ونکال وقعته تنهره فی ذات الله آخراینان از ابوالحسن چه عقده ای در دل داشتند؟به خدا سوگندعقده ی اینهااز روی همان خشم وکینه ای بود که از شمشیر زدن ها وپایداریها ومردانگیهای ااو در میدان جنگ و حمله های شجاعانه او در راه خدا داشت(.(محمد باقر مجلسی،ج43،ص158) حضرت زهرا در شرایطی که هیچ کس جرإت نمیکرد از امام علی (ع)سخنی به میان آورد سوابق درخشان امام علی (ع)را در خطبه های خود مطرح کرده و چهره ممتاز آن حضرت را به تازه مسلمانان معرفی نمود گاه از مجاهدت های امام علی (ع)در لحظه های سرنوشت ساز جنگ های صدر یاد میکرد و رشادت ها و جانبازیها و دلاوری های مولا را به خاطر مردم می آورد که هم عملا از طریق رفتار سیاسی خود ، مبارزه با غاصبان را به شیعیان می آموزد و هم در خطبه های خویش ،مردم را به مبارزه و جهاد فرا میخواند (ابو منصور طبرسی ،ج1،1371،ص207) وقتی حاضرین سقیفه به در خانه امام علی (ع)روانه شدند ،حضرت فاطمه (س)بر این باور بود که کسی بدون اجازه وارد خانه اش نخواهد شد .وقتی این گروه به در خانه فاطمه(س)رسیدند و در را کوبیدند حضرت زهرا صدای آنها را شنید و فریاد زد :پدر !ای رسول خدا بعد از تو چه مصبیت ها و ناراحتی هایی از پسر خطاب و پسر ابو قحافه دیدم ! ای گروه صحنه ای زشت تر از آن چه شما انجام دادید ، سراغ ندارم،پیکر مطهر رسول خدا را در برابر ما با حال خود رها کرده اید و بی آن که با ما مشورتی کرده باشید برای خود بیعت گرفتید و حقمان را به ما بر نمیگردانید .(منذر حکیم،ص17) امام صادق درباره دفاع حضرت فاطمه (س)میفرماید:در آن لحظه که امام علی(ع)را به طرف مسجد میکشیدند و هیچ کس در آن غربت و تنهایی دفاع نمیکرد ،حضرت زهرا (س)خود را به امام رساند و خطاب به عمر فرمود ای پسر خطاب!سوگند به خدا اگر کراهت نداشتم که بیگانگان گرفتار بلای الهی شوند نفرین میکردم و آن گاه میفهمیدی که نفرین من خیلی زود تحقق میپذیرد .(محمد کلینی،1369،ج1،ص46) حضرت زهرا (س)در یاری کردن امام علی (ع) فرمود: روزی پدرم رسول خدا (ص)به امام علی (ع)نگاه کرد و با اشاره به او فرمود :این مرد و پیروان او در بهشتند. بعد از غصب خلافت به دفاع از ولایت آن حضرت پر داختند و با مطرح کردن فضیلت های آن حضرت و واقعیت ها ،سخنرانی در مسجد و بین زنان و ایراد خطبه بیان می کرد که ولایت واقعی حق امام علی(ع)است و کسانی که حال بر تخت نشسته اند با غصب خلافت آن حضرت است.
3-الگوگیری زنان امروز از ولایت مداری حضرت زهرا (س)
در جهان امروز ، جامعه مسلمانان به عنوان دومین جامعه بزرگ مذهبی است که روز به روز در حال گسترش است و زنان نیز نیمی از این جامعه را تشکیل می دهند .در چنین جامعه ای شناخت الگوی راستین برای زنان مسلمان می تواند تأثیر شگرفی بر جای بگذارد ،یکی از بزرگترین درس های عملی از حضرت زهرا (س)حضور فعال در عرصه های سیاسی است که در انقلاب اسلامی جلوه یافت و الگویی برای زنان مسلمان در سطح جهان گردید ، پیروی از اسوه و الگوی برتر زنان جهان حضرت فاطمه زهرا (س)گامی نوین و حرفی نو مطرح ساخت که زن مسلمان در همه نقاط جهان با تکیه برالگوی عملی فاطمی به خود باوری و احیای هویت اسلامی دست یابد.جنبش های زنان مسلمان و حضور آن ها در عرصه سیاست و حق طلبی نماد بارزی است که با پیروی از الگوی آموزه های دینی فاطمی به وجود آمده است به گونه ای که رسانه های غربی همواره از تأثیر انقلاب اسلامی و تغییر رویه زنان مسلمان در سراسر جهان سخن گفته اند. اگر مبارزات سیاسی حضرت فاطمه (س) در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند جریان امامت در همان سقیفه بنی ساعده خاتمه می یافت .اما خداوند اراده کرده بود که ریحانه نبی و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسی را در مدت کوتاهی بر دوش بگیردو جامعه خفته را بیدار سازد. مبارزات سیاسی حضرت زهرا (س)نشان دادند یک زن که عنصر پیوند دهنده بین زسالت و امامت است چگونه میتواند با جثه ضعیف خود و روح عظیم الهی خویش ، بار سنگین مبارزه را بر دوش کشد و با جان و مال خود تا آخرین نفس خط الهی را دنبال کند و فریب سیاست پیشگان زر و زور دچار تزویر را نخورد و نشان دهد که در سخت ترین عرصه های سیاسی و اجتماعی جامعه ،که حتی مردان رزم دیده و مقام هم دچار تزلزل می شوند یک زن ایستاده در مقام دفاع از ولایت و حق تا پست رسالت را جانانه به ثمر برساند.
نتیجه:
از مباحث گذشته چنین بر می آید که حضرت زهرا(سلام الله علیها) پس از شهادت پدر بزرگوار خود و به وجود آمدن جریان سقیفه از امامت و رهبری امام علی (علیه السلام)با همه وجود دفاع کرد و در همین راه به شهادت رسید .حضرت اعتراض ها و مبارزات خود را در 6 مرحله ترتیب دادند: 1-دادخواهی درباره فدک 2-اعتراض به سکوت دیگران 3-اعلان عدم مشروعیت خلافت ابوبکر 4وصیت سیاسی 5-مقابله با توطئه ترور شخصیت امام علی (علیه السلام) 6-دفاع از ولایت حضرت زهرا با افشاگری و تحلیل، ماهیت غاصبان خلافت را بر ملا نمودند تا همه نسل ها و گروها حقیقت و ماهیت آن را بشناسند و حق نمایان و آشکار گردد. مبارزات حضرت زهرا با هدف دفاع از امامت و رهبری سیاسی معصوم و برگزیده خدا و رسول بوده است. اگر مبارزات سیاسی حضرت در دفاع از حریم امامت و ولایت نبود جریان امامت در همان سقیفه بنی ساعده خاتمه می یافت. مبارزات سیاسی حضرت زهرا (سلام الله علیها )نشان دادند که یک زن که عنصر پیوند دهنده بین رسالت و امامت است چگونه میتواند بار سنگین مبارزه را بر دوش کشد و با جان و مال خود تا آخرین خط الهی را دنبال کند و مشخص فرمود که در سخت ترین عرصه های سیاسی و اجتماعی در مقام دفاع از حریم امامت و ولایت بایستد و با آگاهی و شیوه های سیاسی مدبرانه در صحنه های گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. زنان امروز با تأسی به این اسوه و الگوی برتر ، میتوانند به گسترش ارزش های دینی بپردازند و با ایجاد حس مسئولیت پذیری ،خودسازی ،روحیه شهادت طلبی ،دفاع ،انفاق ،ایثار و استقامت تلاش کنند تا به جایگاه حقیقی خویش دست یابند و با خفظ حجاب به عنوان نماد استقامت و پایداری مسیر فاطمی را ادامه دهند.
فهرست منابع مأخذ:
*قرآن
*نهج البلاغه 1
-انصاری،محمد باقر،1391،اسرار فدک،قم،دلیل ما.
2-انصاری ،محمد باقر،1376،خطابه فدک،قم،دفتر نشر هادی.
3-بخاری ، محمد،1388،صحیح بخاری،ترجمه عبد القادر ترشادی،قم ،نشر تربت جام.
4-جعفریان ، رسول، 1392،تاریخ خلفا،قم ، دلیل ما.
5-حکیم ،منذر،1391،زندگانی و سیره حضرت زهرا، قم ،انتشارات هاجر.
6-حکیم،منذر،1391،درسنامه و زندگی و سیره حضرت زهرا،قم ،هاجر.
7-خاک پور،علیرضا ،1385،سیره سیاسی حضرت زهرا،قم،ناشر وزیر.
8-دوانی،علی،1389،تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت،قم،(موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)).
9-دشتی،محمد،1382،فرهنگ سخنان حضرت زهرا،قم،مؤسسه فرهنگی تبلیغاتی امیرالمؤمنین .
10-ذاکری خطیر،حسین،1379،سیره عملی حضرت فاطمه زهرا،بابل،نشر مبعث.
11-رضوانی،علی اصغر،1387،پیمان شکنان و وفاداران غدیر،قم،مسجد مقدس جمکران.
12-رضوانی ،علی اصغر،1387،علل دوری مسلمانان از غدیر ،قم ،مسجد مقدس جمکران.
13-رحمانی همدانی،احمد،1391،خطبه فدک،قم،نشر منیر.
14-سلمان،کامل،1386،روزگار رهایی،ترجمه علی اکبر مهدی پور،تهران،انتشارات آفاق.
15-شهیدی ،جعفر،1391،زندگانی حضرت زهرا،قم،انتشارات هاجر.
16-صباغی،مهدی،1393،اسرار خاندان محمد رسول الله،قم،نشر ارمغان یوسف.
17-صدر،محمدباقر،1391،فدک در تاریخ،ترجمه محمود عابدی ،تهران،نشر بنیاد بعثت.
18-صادقی،مصطفی،1385،پیامبر و یهود حجاز،قم،مطالعات و تحقیقات اسلامی.
19-صدوق، محمد،1429،کمال الدین و تمام النعمه،قم،نشر مؤسسه اسلامی.
20-طبرسی،ابومنصور،1371،احتجاج،ترجمه نظام الدین غفاری،تهران،نشر مرتضوی.
21-عامری،هادی،1383،اول مظلوم عالم،قم،نشر پیام حجت.
22-غیب غلامی،حسین ،1380،علی ابن ابی طالب در رموز حدیث فدک،قم،دلیل ما.
23-قمی،عباس،1369،رنج ها و فریادهای فاطمه،قم،نشر هاجر.
24-قمی رازی،علی،1360،کفایه الاثر،ترجمه عبد اللطیف حسینی کوهکمری،قم،ناشر بیدار.
25-کلینی ، محمد،1369،اصول کافی،مترجم هاشم رسولی،ج1،تهران،نشرکتاب فروشی اسلامی ایرانی.
26-مجلسی،محمدباقر،1378،بحارالأنوار،ج43،بی جا،ناشر دارالحیاء التراث العربی.
27-محمدی ری شهری،محمد،1378،منتخب میزان الحکمه،مترجم حمیدرضا شیخی،قم،ناشر دارالحدیث.
28-مجلسی،محمد باقر،1388،بحارالانوار،ج7،بی جا،نشر دارالحیاء التراث العربی.
29-موسوی کاشانی،محمد حسن،1372،بر امیر مؤمنان چه گذشت،تهران،دارالکتب اسلامیه.
30.میلانی علی حسین،1368،مظلوم ترین بانو،قم،دارالکتب اسلامی.
31-مکارم شیرازی،ناصر،1386،تفسیر نمونه،ج1،2،4،6،تهران،دارالکتب اسلامیه
32-موسوی خمینی،روح الله ، 1366،صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
33-واحدی،محمد،1379،فدک ذوالفقار فاطمه،قم،مسجد مقدس جمکران.